پایگاه اطلاعرسانی اصلاح- خبرگزاریها
رویترز خبر داد پروفسور دکتر نصر حامد ابوزید صبح امروز دوشنبه پس از ابتلا به یک ویروس ناشناخته در جریان سفر چند هفته پیش به اندونزی بدرود حیات گفت.
ابوزید از حدود دو هفته پیش، بعد از آنکه اطبا از علاج بیماریش عاجز ماندند، به مصر بازگشت و چند روزی را در اغما بهسر برد.
نصر ابوزید در سال 1943 در یکی از روستاهای اطراف طنطا به دنیا آمد و در یک خانواده ساده روستایی بزرگ شد. در ابتدا به دلیل فقر مادی خانواده از تحصیل در دبیرستان و دانشگاه بازماند به همین دلیل به اخذ مدرک یک هنرستان حرفهای در سال 1960 اکتفا کرد.
سپس تلاش آموزشی خود را ادامه داد و در سال 1972 لیسانس ادبیات عرب را با درجه ممتاز دریافت نمود و سپس در سال 1976 به مدرک فوق لیسانس در رشتهی ادبیات عرب و در سال 1979 به درجه دکترا با رتبهی اول در رشتهی پژوهشهای اسلامی نایل شد.
الاتجاه العقلی فی التفسیر، فلسفة التأویل، نقد الخطاب الدینی، هکذا تکلم ابن عربی، الامام الشافعی و تاسیس الأیدیولوجیة الوسطیة، از بارزترین آثار او به شمار میروند.
نگاه او به متن قرآنی، واکنش تند برخی از علمای مصر را به دنبال داشت؛ تا جایی که بعضی از آنها او را تکفیر کردند و سیستم قضایی مصر را وادار به صدور حکم جدایی او از همسرش نمودند.
ابوزید از چند سال پیش به عنوان استاد در بخش پژوهشهای اسلامی دانشگاه لیدن هلند به تدریس مشغول بود. وی در سال2005 جایزه جهانی ابن رشد را در زمینه اصلاح دینی از آن خود کرد.
پایگاه اطلاعرسانی اصلاح، فقدان این اندیشمند پرکار را تسلیت میگوید و برای او از خداوند مهربان رحمت و مغفرت مسألت مینماید.
نظرات
میخواهم حرفه ای بودن شما را بستایم.<br /> دیپلماتیک ترین اظهارنظر و توصیفی که تاکنون در مورد نصر حامد ابوزید خوانده ام؛ همین وصف زیبای شما بود: "اندیشمند پرکار"<br /> این توصیف هیچ کس را نمیرنجاند؛ چون همه از جمله قائلین به ارتداد و اعدامش تا شیفتگان افکارش در این دو متفقند که او اندیشمند بود و پرکار.<br /> البته به این موارد توصیفی متفق علیه میتوان موارد بیشمار دیگری از جمله مصری بودن،عرب بودن، چاق بودن، عینکی بودن، موهای ریخته شده پیشانی و...بسیاری دیگر را افزود.<br /> در امر خطیر شفاف سازی موضع جماعت در خصوص مسائل جدید فکری بیش از پیش موفق باشید.
نمی دانم بگویم خدا رحمتش کنه یا نه؟نظراتش در مورد قرآن مقبول هست یا نه؟
حضور دیبلماتیک خوب هست نه هرجا <br /> اقای نصر حامد ابوزید از طرف علمای مصری تکفیر شد و به همین خاط بیرون مصر زندکی می کرد و حتى غزالی نیز احتمالا حکم تکفیر ایشان داد و بنیان اندیشه ایشان در تضاد با دین اسلامی هست ان وقت شما تسلیت می کویید واقعاکه اندکی دقت فرماییید قرار نیست هر که مرد ما تسلیت بکوییم
"حضور دیبلماتیک خوب هست نه هرجا <br /> اقای نصر حامد ابوزید از طرف علمای مصری تکفیر شد و به همین خاط بیرون مصر زندکی می کرد و حتى غزالی نیز احتمالا حکم تکفیر ایشان داد و بنیان اندیشه ایشان در تضاد با دین اسلامی هست ان وقت شما تسلیت می کویید واقعاکه اندکی دقت فرماییید قرار نیست هر که مرد ما تسلیت بکوییم"<br /> ------------------<br /> صاحب نظر فوق لابد خود را محق دانسته و بهخود اجازه داده که رحمت واسعهی الهی را که شامل هرچیزی میشود را از بنده و مخلوق ساعی خدا دریغ بدارد! کاش نویسندهی محترم اندکی دین خود را از قرآن و سیرهی پرتسامح نبی رحمت(ص) میگرفت که نه تنها بر "ابن سلول منافق" نه تنها نماز خواند بلکه فرمود اگر بیش از 70 باز استغفار جایز بود باز هم من برای ابن سلول استغفار مینمودم. غزالی هم حجت بر شماست نه کس دیگر، لابد سلفیهای تندرو نیز که یوسف قرضاوی و شیخ غزالی را تکفیر و تفسیق نمودهاند نیز برحقاند؟ مگر امامانتان نگفتهاند "لانکفر احدا من أهل القبلـة" پش شما چرا از امامانتان سبقت گرفتهاید؟!! آیا ابوزید توحید، نبوت و معاد را که اصول دیناند قبول نداشت؟ یا فهم فسیلوار و قرائت رسمی از دین را برنمیتافت و با قرائت علمی و سکولار خود از دین، غبار خرافات و سوء استفادهی ابزاری از دین را میروبید؟
زمان زمان تفکیر است نه تکفیر دوست عزیز دریغکنندهی رحمت خدا از بندگان خدا! وکالت و نیابت خدا موقوف!
اللهم إرحم أبا زید و احشره و إیانا تحت لواء سید المرسلین و فخر الکائنات و الثقلین. آمین آمین.
نصر حامد أبوزید.. نهایة رجل شجاع<br /> المصدر: دبی ــ وکالات ــ الإمارات الیوم التاریخ: 06 یولیو 2010 <br /> نصر حامد أبوزید (1943 - 2010). أ.ب<br /> توفی، أمس، المفکر المصری نصر حامد أبوزید (67 عاماً) فی مستشفى زاید التخصصی فی مدینة السادس من أکتوبر غربی القاهرة، بعد صراع مع مرض غریب فقَد معه الذاکرة فی الآونة الأخیرة. ومثلت وفاة أبوزید بالنسبة للکثیرین نهایة لرجل شجاع، تعرض لأقسى ما یمکن أن یتعرض له مفکر إسلامی حرّ وعالم لغوی. ولعل رحیله بعد فقدان الذاکرة، جعله ینسى أنواع المضایقات التی تعرض لها خلال مشواره البحثی الغنی. ویعتبر أبوزید من أبرز رواد الفکر الإسلامی المعاصر الذین جعلوا من العقل أداة لفهم وتأویل التراث، وقد جعلت منه أطروحاته لفهم النص القرآنی، هدفاً لانتقادات شرسة وصلت إلى درجة التهدید بالقتل، کما اتهم بالإلحاد تارة، وبالردة تارة أخرى. وذاع صیت أبوزید عام ،1995 حینما فرض علیه القضاء المصری قسراً الطلاق من زوجته. ومند ذلک الحین، یعیش نصر حامد أبوزید فی هولندا مع زوجته، حیث یعمل أستاذاً للفکر الإسلامی. قدم أبوزید سلسلة تقییمات نقدیة عمیقة لمفهوم «حوار الحضارات» بعد أحداث 11 سبتمبر، وکتب عن کتب للتناقضات التی تؤسس وترافق العلاقة بین الغرب والعالم الإسلامی فی کل تجلیاتها.<br /> <br /> رفض أبوزید النظرة السکونیة المتوارثة التی سادت الفکر العربی، ودعا إلى صیاغة الفکر الـعربی عامة، انطلاقاً من خلخلة البنى المعرفیة المتأصلة فی الــثقافة العربیة، وحـــاول بلورة نــظرته الشمولیة على أساس البدء فی صیاغة جـدیـدة للفکر العربی والإسلامی باستخدام آلیـات ومناهج علمیة، وتحولت هـــذه الفکرة عــند أبوزید إلى رغبة جامحة فی إلغاء القداسة عن التراث وفصل التراث کمعطى فکری إنسانی عـــن القرآن الکریم، وکان یرى أن «الــتوحید بین الـــدین والتراث إلى إضفاء الـــقداسة على ذلک التراث، وإلى تحـــویله من مرتبة النصوص الثانویة إلى مرتبة النصوص الأولیة، واقتصرت مهــمة العقل على الـتکرار والـــشرح والترتیب، ما أدى إلى رکود الثقافة التی عززت بدورها رکود الواقع العربی المنتج لهذه الثقافة».<br /> <br /> أرجع الراحل أبوزید فشل النهضة العربیة إلى غیاب وعی علمی بالتراث، وتعقد عـلاقتنا بالآخر، إضافة إلى إهدار التاریخیة من السیاق الـثقافی العـام، فالتاریخیة کمفهوم إجرائی حسـب أبوزید یستطیع أن یحرر الفکر العربی من سطوة التراث وشمولیة الفکر الدینی الذی اختزل العـقـل العربی فـی مفهوم ماضوی ســلبه إمکانیة الـتطور والتقدم. فـ«الخطاب الدینی منذ عصر التدوین سطر طرائق خاصة فی الـتفکیر، وتعتبر القداسة والسلطة من أهــم إفرازاته،لذلک فإن أبوزید یبدأ من المسلمات التی رسخها الخطاب الدینی التراثی وجعلها قواعد شرعیة، وذلک بنسفها وإلغاء القداسة عنها».<br /> <br /> أکد أبوزید فی کثیر من کتبه ودراساته ضرورة التحرر من سلطة السـلف الدینیة التی تحـولـت فی وقتـنا الراهـن إلى أیدیولوجیا فکریة ودینیة ألغت مبدأ العلمیة، وفسحت المجال أمام «مبدأ الحاکمیة»، الذی أنتج بدوره أنماطاً خاصة فی التفکیر، قولبت الفکر العربی الإسلامی ضمن مجموعة من الآلیات التی یعـد الخروج عـلیها ضـــرباً من الإلحاد والکفر.<br /> <br /> وانطلاقاً من هذه النقطة، فإن الراحل قام بالتفرقة بین الخطاب الدینی والدین، باعتباره مجموعة مـــن النصوص التی على ضوئها یفسر القرآن الکریم والسنة النبویة الشریفة، فهذه النصوص هی التی تساعد على فهم النص القرآنی، أما الدین فی نظره فهو عبارة عن نص مقدس ثابت تاریخیا. وبالتالی فهو یحاول تأسیس منظومته الفکریة على نقد تلک النصوص التراثیة (التفسیر، الاجـتهـــاد، الاستنباط)، التی یرى أنها غیبت العقل والوعی العلمی العربی وجعــــلت الثقافة العربیة ککل تختزل فی آلیة تفسیر النصوص وشرحها، حیث یقول «هکذا تحــددت قــــوانین إنتاج الـمعرفة فی الـثقافة العربیة على أساس سلـــطة النصوص، وأصبحت مهمة العقل العربی محصورة فی تـــولید النصوص من نصوص سـابـقة، وأصبحت أقوال العلماء واجتهاداتهم نصوصا مشرعة، وانحصرت بذلک مشروعیة العـقل العربی فی مجال محدد هو مجال تولید النصوص وشرحها، وقد استفحلـت هذه الظاهـرة لتـشمـل العـلوم العربیة برمتها، واقتصرت المؤلـفـات على أن تـکـون شروحاً لمؤلفات سـابقـة، وقد یوضـع المـتن فی الهـامـش الجـانبی، ویـتناول الــشـرح عـبارة الأصل المشروح عبـارة بـشرحها اللغـوی والفقهی وبیان ما غمض من شأنها، ثم تکثر الشروح على الشروح، ولم تنج العلوم العقلیة من المصیر ذاته، وصارت کتب علم الکلام الــــمتأخرة شروحاً على متن قدیم».<br /> <br /> ولد أبوزید فی قریة قحافة القریبة من مدینة طنطا فی محافظة الغربیة فی 10 یولیو عام ،1943 وحصل على دبلوم المدارس الثانویة الصناعیة(قسم<br /> <br /> اللاسلکی) عام ،1960 ثم التحق بکلیة الآداب بجامعة القاهرة، وتخرج فی قسم اللغة العربیة عام .1972 ونال الراحل من کلیة الآداب نفسها درجة الدکتوراه فی الدراسات الإسلامیة عام ،1979 ثم عمل أستاذاً زائراً بجامعة أوساکا بالیابان بین عامی 1985 و،1989 وأستاذاً للدراسات الاسلامیة فی جامعة لایدن فی هولندا منذ عام ،1995 بعد صدور حکم قضائی بالتفریق بینه وبین زوجته ابتهال یونس أستاذة اللغة الفرنسیة فی جامعة القاهرة.<br /> <br /> وتفجرت قضیة أبوزید عندما قدم أبحاثه للحصول على درجة «أستاذ»، ولکن أعضاء فی لجنة علمیة شکلتها جامعة القاهرة اتهموه «بالکفر» بناء على ما جاء فی الأبحاث والکتب المقدمة للحصول على الدرجة، ورفعــــت دعوى تفریق بینه وبین زوجته، وصدر ضده الحکم، فاضــطر إلى ترک البلاد إلى هولندا منذ .1995<br /> <br /> لأبوزید کتب عدة منها «الاتجاه العقلی فی التفسیر.. دراسة فی قضیة المجاز فی القرآن عند المعتزلة»، «دراسة فی تأویل القرآن عند محیی الدین بن عربی»، وهما رسالتاه للماجستیر والدکتوراه و«مفهوم النص.. دراسة فی علوم القرآن» و«الإمام الشافعی وتأسیس الایدیولوجیة الوسطیة»، و«نقد الخطاب الدینی» و«دوائر الخوف.. قراءة فی خطاب المرأة»، و«التفکیر فی زمن التکفیر». ونال أبوزید أوسمة وجوائز فی العالم العربی وخارجه، وآخرها جائزة «ابن رشد للفکر الحر» فی برلین التی تحمل اسم الفیلسوف العربی الشهیر (1126-1198).<br /> <br /> <br />
نصر حامد ابو زید، (متولد ۱۰ ژوئیه ۱۹۴۳ -- درگذشت ۵ ژوئیه۲۰۱۰) متفکر مصری قرآن و یکی از متکلمان لیبرال پیشرو در اسلام بود. او برای پروژه خود تفسیر قرآن انسانی مشهور است.<br /> <br /> نصر حامد ابو زید در نزدیکی طنطا دنیا آمد. در سن ۱۲ سالگی، او به اتهام هواداری از اخوان المسلمین به زندان افتاد. پس از دریافت آموزشهای فنی او برای ارتباطات سازمان ملی در قاهره کار کردهاست. در همان زمان، او در دانشگاه قاهره شروع تحصیل کرد و درجه کارشناسی خود را در مطالعات عربی (۱۹۷۲)، و بعد کارشناسی ارشد خود (۱۹۷۷) و درجه دکترای (۱۹۸۱) در مطالعات اسلامی بدست آورد. در سال ۱۹۸۲، او به گروه زبان و ادبیات عربی در دانشگاه قاهره به عنوان استادیار پیوست.<br /> <br /> در سال ۱۹۹۵، وی به رتبه استاد تمام ارتقاء یافت.<br /> <br /> <br /> نصر حامد ابو زید نگاهی نوگرایانه به آموزههای دینی داشت و از این روی با مخالفتهای شدیدی از سوی دست اندرکاران رسمی دین اسلام روبرو بود.<br /> <br /> یکی از اصلی ترین نظریات نصر حامد ابوزید باور او به انسانی بودن قرآن، ن بود. او همچنین میگفت برای برداشت قرآن باید از علوم رایج بهره گیری کرد.<br /> <br /> نصر حامد ابو زید این نظریههای خود را از آن میان در کتابی که با نام «معنای متن» که به پارسی برگردان شدهاست، مطرح کرده بود.<br /> <br /> نظریههای نصر حامد ابو زید مایهای شد که مفتیان مصری در سال ۱۹۹۵ او را مرتد اعلام کنند و دادگاهی در مصر دستور کند که همسر آقای ابوزید باید از او جدا شود.<br /> <br /> در پی صدور دستور ارتداد نصر حامد ابوزید، گروه جهاد اسلامی مصر اعلام کرد آقای ابوزید را به قتل خواهد رساند و همین مسئله مایهای شد نصر حامد ابوزید در سال ۱۹۹۵ به همراه همسرش مصر را ترک کند.<br /> <br /> او زمانی در مادرید، پایتخت اسپانیا، زندگی کرد و سپس به هلند رفت و تا پایان زندگی در آنجا زندگی کرد.<br /> <br /> [ویرایش] تعبیر بشر دوستانه از اسلام<br /> او از آغاز کار آکادمیک خود سعی در توسعه دیدگاه هرمنوتیکی تازهای از قرآن و متون مقدس اسلامی داشت و استدلال میکرد که آنها باید در بستر تاریخی و فرهنگی زمان خود تفسیر شوند.<br /> <br /> نصر حامد ابوزید با روشی تازه و از نگاهی نو قرآن را مورد بررسی و برداشت قرار داد. ابوزید پیش از انکه به آیات قسط و داد قرآن بپردازد کوشش در پاسخگویی به اتهامات وارده بر اسلام و قرآن داشت و ضمن رویکرد به ارتباط فطرت ایزدی انسان و دادگری چالشهای امروز جهان اسلام همانند نوع نگاه و ارتباط با اقلیتهای دینی وغیر مسلمانان مساله ارتداد جنگ و جهاد در اسلام و رهنمود به کشتن کفار جزیه و موضوع حقوق زنان و تعدد زوجات در اسلام را مطرح کرد و کوشش کرد با پاسخگویی به این شبهات و اتهامات باستناد به آیات قران دادگری را در قران نشان دهد او همچنین دادگری اقتصادی در قران را با نگرش به دو موضوع مهم ربا و زکات مورد تحلیل نهادهاست.<br />
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را <br /> تا دگر مادر گیتی همچو فرزند بزاید <br /> <br /> با سلام خدمت مدیرمسئول محترم سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح ایران. حقا وفات این نواندیش بزرگ ضایعهی غیرقابل جبرانی است که به پیکرهی جنبش نواندیشی دینی در جهان اسلام فرود آمده است. اما قضای خداوند حکیم را خاشعانه رضاییم. وفات دکتر نصر حامد ابوزید را به محضر همهی نواندیشان دینی که جسارت تابوشکنی، ساختارشکنی و جرأت ابراز دلیرانهی رأی را -فارغ از ارزشداوریهای دیگران- از مرحوم ابوزید آموختند؛ تسلیت عرض مینمایم. ابوزید به حق دین فراوانی بر گردن همهی کسانی دارد که کار روشنفکری دیندارانه را جدی گرفتهاند.<br /> یادش گرامی باد<br /> بارام <br /> <br />
یعنی فقدان این اندیشمند بزرگ این قدر بی ارزش است که با چند خط و بدون بیانیه راحت از کنارش گذشت ...
با عرض سلام خدمت آقای بارام از بوکان!<br /> شما می فرمایید آقای ابو زید بر گردن همه کسانی که کار روشنفکری دیندارانه را جدی گرفته اند، دین فراوانی دارد. واقعا این گفته جنابعالی را نمی فهمم، مگر آقای ابو زید چه کردند تا از چنین جایگاهی برخوردار باشند، چه بسیار کسانی یافت می شوند که روشنفکر دیندار هستند و هیچ نیازی به نوشته های ایشان نیز ندارند و شاید اصلا نامش را هم نشیده اند مگر اینکه روشنفکری را به انتقاد از قرآن کریم تفسیر بفرمایید.<br /> دوست عزیز قبول بفرمایید که دیدگاه های دکتر نصر و دکتر سروش تاثیر بسیار منفی بر جایگاه قرآن در دل روشنفکر نماها داشت و آن را تا مستوای یک کتاب عادی و بشری تنزل داد، البته این گفته بنده بدین معنی نیست که با چماق تکفیر و تفسیق بر سرش بکوبم، این مقوله دیگری است و به قول استاد هضیبی «نحن دعاة لا قضاة» امیدوارم پاسخ قانع کننده ای را ارائه بفرمایید. با تشکر <br />
برادر گرامی <br /> این روزها هر کس از چشم کور بین خود به قران نگریست و هر چه دلش خواست در باره قران گفت می شود نواندیش دینی ! <br /> من از این می ترسم که فردا کارل پوپر ، نجیب محفوظ ، شیرین عبادی و ..... متفکران بزرگ دینی و نو اندیش لقب بگیرند .<br /> باور کنید مردان بزرگ هم می توانند منحرف شوند . ابو زید هم یکی از آن هاست.<br /> اردلان قادرخان زاده
سلام و تشکر از اظهار تسلیت شما<br /> در پاسخ به دوستی که متن فوق را دیپلماتیک خوانده: دوست عزیز این صرفا یک بیان تسلیت است نه مقاله تحلیلی<br />
خدایش بیامرزاد آن بزرگمرد که به خاطر آرای شاذش مورد حمله قرار گرفت ودرحقش نامردمی ها کردند . یادش گرامی وراهش پررهرو باد . هرجند می توان بابرخی ازنظراتش مخالف بود اما این باعث نمی شود که تلاش هایش را بر ای نشان دادن حقیقت نادیده گرفت . مگر نمی گویند که اگر شخص در رأیش هم اشتباه کرد باز هم یک حسنه برای تلاشش به او تعلق می گیرد ؟ مردان بزرگ همیشه مورد حمله .... قرار می گیرند وهمین نشانه ی بزرگی آن ها ست . خدایش بیامرزد .<br /> کیومرث یوسفی <br /> <br />
اداى دین به ابوزید<br /> <br /> مولود بهرامیان<br /> <br /> چند روز پیش دکتر نصر حامد ابوزید نواندیش پرآوازه مصری بر اثر بیماری مجهولی به رحمت ایزدی پیوست. بنده قاصر در وصف این دانشمند توانا در علوم فرآنی و زبان و ادبیات عرب چه بنویسم که در حد شأن و جایگاه ایشان باشد. همین قدر میتوان گفت که جهان اسلام جهت رسیدن به یک توسعه پایدار و اصلاحاتی همه جانبه نیازمند قرائتی نو و گفتمانی انسانی و علمی از سنت اسلامی است که عمیقترین لایه آن را در خود دین اسلام میتوان یافت. دنیای اسلام بدون اصلاحات دینی نمیتواند از عقبات بنیادگرایی،نقض حقوق بشر، استبداد، اسطوره پردازی و خرافات نجات یابد.<br /> <br /> آشکار است گفتمان ایدئولوژیک و قرائت رسمی از دین و سیاست که در خاورمیانه مانند دو کل بهم پیوسته و در راستای تقویت نوعی از سیاست ورزی و دین ورزی عمل میکنند؛ باید جای خود را به گفتمانی انسانی و سکولار از دین و سیاست بدهند. مسأله ای که مرحوم ابوزید همه عمر پربار خود را صرف نقادی و بارور نمودن آن نمود. به باور بنده نفد گفتمان دینی مسلط کنونی که استارتش را علی عبدالرازق، احمد خلف الله، محمد ارکون، حسن حنفی، ابوزید و دیگران در جهان عرب و بازرگان، شریعتی، سروش، مجتهدشبستری و ملکیان در ایران زده اند بایستی با قوت هرچه بیشتر به وسیله مروجان و محصولات نواندیشی دینی تداوم یابد؛ باشد که نسلهای آینده، از برکات این گفتمان جدید به معنویت مورد نیاز زندگی انسانی و هم عقلانیتی خودبنیاد در جهان جدید که معاش و معاد را پیوند دهد برسند. نقد و تحلیل اندیشه های ابوزید مجال واسعی میطلبد که بر روشنفکران و هم اندیشان وی است تا مقام شامخ وی را با تحلیل اندیشه هایش نه با تجلیل و مدح، به استراتژی حرکت اصلاحی کنونی تبدیل نمایند و در راستای تسلط این سرمشق فکری دینی بکوشند. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.<br />
با عرض سلام خدمت آقای بارام از بوکان!<br /> شما می فرمایید آقای ابو زید بر گردن همه کسانی که کار روشنفکری دیندارانه را جدی گرفته اند، دین فراوانی دارد. واقعا این گفته جنابعالی را نمی فهمم، مگر آقای ابو زید چه کردند تا از چنین جایگاهی برخوردار باشند، چه بسیار کسانی یافت می شوند که روشنفکر دیندار هستند و هیچ نیازی به نوشته های ایشان نیز ندارند و شاید اصلا نامش را هم نشیده اند مگر اینکه روشنفکری را به انتقاد از قرآن کریم تفسیر بفرمایید.<br /> دوست عزیز قبول بفرمایید که دیدگاه های دکتر نصر و دکتر سروش تاثیر بسیار منفی بر جایگاه قرآن در دل روشنفکر نماها داشت و آن را تا مستوای یک کتاب عادی و بشری تنزل داد، البته این گفته بنده بدین معنی نیست که با چماق تکفیر و تفسیق بر سرش بکوبم، این مقوله دیگری است و به قول استاد هضیبی «نحن دعاة لا قضاة» امیدوارم پاسخ قانع کننده ای را ارائه بفرمایید. با تشکر <br />
کاربر محترمی نوشتهاند: "با عرض سلام خدمت آقای بارام از بوکان!<br /> شما می فرمایید آقای ابو زید بر گردن همه کسانی که کار روشنفکری دیندارانه را جدی گرفته اند، دین فراوانی دارد. واقعا این گفته جنابعالی را نمی فهمم، مگر آقای ابو زید چه کردند تا از چنین جایگاهی برخوردار باشند، چه بسیار کسانی یافت می شوند که روشنفکر دیندار هستند و هیچ نیازی به نوشته های ایشان نیز ندارند و شاید اصلا نامش را هم نشیده اند مگر اینکه روشنفکری را به انتقاد از قرآن کریم تفسیر بفرمایید.<br /> دوست عزیز قبول بفرمایید که دیدگاه های دکتر نصر و دکتر سروش تاثیر بسیار منفی بر جایگاه قرآن در دل روشنفکر نماها داشت و آن را تا مستوای یک کتاب عادی و بشری تنزل داد، البته این گفته بنده بدین معنی نیست که با چماق تکفیر و تفسیق بر سرش بکوبم، این مقوله دیگری است و به قول استاد هضیبی «نحن دعاة لا قضاة» امیدوارم پاسخ قانع کننده ای را ارائه بفرمایید. با تشکر"<br /> -----------------------<br /> پاسخ:<br /> کاربر گرامی از نقادی و تیزبینی شما سپاسگزارم. روشنفکری دینی، نواندیشی دینی، کار روشنفکری دیندارانه اینها همه واژههایی هستند که گاهی به یک معنا بهکار میروند. بسیاری از صاحبنظران تعبیر روشنفکری دینی را یک ترکیب پارادکسیکال و دارای تناقض میدانند. و معتقداند که دینداری با روشنفکری قابل جمع نیست. یعنی لازمهی روشنفکر بودن را دنیوی بودن یا بیدینی میدانند. اما پارهای از روشنفکران دیناندیش از جمله سروش و کدیور نقد و تفکر انتقادی را مهمترین شاخصهی روشنفکری دانسته ومعتقدند که روشنفکر در مرحلهی گذار از سنت به تجدد بروز پیدا میکند و به باور ایشان مهمترین لایهی سنت همان دین است و ایشان کار نقدی خود را متوجه سنت/ معرفت دینی و نیز مدرنیته میکنند و لزوما هیچکدام را به طور مطلق نمیپذیرند. به هرحال عدهای مانند بابک احمدی معتقدند که بسیاری از افرادی که بهعنوان روشنفکر شناخته میشوند در حقیقت کار روشنفکری میکنند و روشنفکران کسانی هستند که ابداع تئوریئک دارند. دوست عزیزم روشنفکر بودن بههیچوجه به معنای دینستیزی و قرآنستیزی نیست. اما روشنفکران دیندار کسانی هستند که درد دین داشته و دغدغهی حفظ ایمان دینی دارند. آنان درصدد ایجاد گفتمان یا قرائتی از دین هستند که هم منجر به حفظ ایمان دینی و هم عصری بودن اندیشهی دینی باشد. آنان دایما مشغول نقد، بازسازی و توانمند نمودن معرفت دینی هستند. آنان پاسدار دین به معنای واقعی آن هستند. سخن در این باب بسیار است که انشاءالله صاحبان بصیرت و ارباب معرفت در بارهی آن بیشتر بنویسند تا بیشتر رفع ابهام شود و جامعهی دینی اهل سنت نیز از برکات کار روشنفکری دیندارانه که در واقع همان پیراستن دین از خرافات و نهادن بار اضافی بر گردهی دین و ستم بدان است، بیشتر بهرهمند شوند. سخن دربارهی بشری بودن یا نبودن قرآن نیز فعلا محل بحث ما نیست و مجال دیگری میطلبد.<br /> از اینکه در عصر تفکر و اندیشه، با چماق تکفیر سخن نمیگویید و داعی هستید و قاضی نیستید خوشحالم. سخن آخر اینکه؛ ابوزید بر همهی کسانی که جزو محصولان روشنفکری(نه روشنفکران مولد) دینی هستند -به باور من- حق دارد. <br /> موفق باشید.<br /> بارام-اشنویه<br /> <br />
ایا واقعا با افکار چنین شخصی اشنایی کامل دارید یا فقط ادای روشنفکرها را در می اورید؟ هم فکران شما در مصر و سایر دول عربی او را تکفیر کردند
تلاش هر دانشمندی را که در صدد خدمت به قرآن واسلام است ستود و نتیجه ی کار اورا به خالقش واگذار کرد.<br /> r-h
بسم الله الرحمن الرحیم<br /> سپاس آن خدای را که جان را فکرت آموخت<br /> بنده آشنایی چندانی با تفکرات جناب ابوزید ندارم ، اما تا آنجا که از سایت اسلام آنلاین می توان فهمید ، برای بلند پروازی فکری و ساختارشکنی در حوزه ی دین چندان معتقد به حد و حدود نبوده است، فقط از خداوند می خواهم همه ی ما را به آنچه رضای اوست هدایت فرماید،تنها سخنی دارم وآن این است که دو صد گفته چونیم کردار نیست تفکر تنها و بحت که خالی از عمل باشد و انسان را به سوی تلاش برای اخرت و اعمال و علم نافع سوق ندهد، از جمله ی لایعنی بلکه هزاران بار بدتر از آن است، ازبرادرانم می خواهم 1. قبل از اینکه کسی را نقد یا رد یا تعریف و تمجید کنند درباره اش اطلاعات کافی داشته باشند زیرا هر دوی اینها بدون علم مذموم است و لا تقف مالیس لک به علم 2. در حوز ه و دایره ی دین به خصوص در آراء فقهی و متحمل اجتهاد ،همیشه آنان که مطلق گرا هستند، محکوم به شکستند و از عدالت و انصاف خارج می گردند، که با کمال تاسف تعداد این متفکران کم مایه در بعضی از کشورهای خلیج کم نیستند، مثلاً بعضی بدون دلیل و مدرک تصوف را مترادف شرک و خرافه می دانند و اصلاً استثنا و فاصلی قایل نیستند، اینان باید از الله بترسند و بر هزاران بلکه میلیونها مسلمانی که در عقاید چون ابوحامد غزالی رحمه الله هستند، افترای تکفیر نبندند، واز حق بیرون نروند،<br /> باید دید تمام آنانکه اهل اندیشه هستند، تنها در افکار باقی می مانند یا افکارشان آنان را به سوی اعمال آخرت سوق می دهد و تقوا ثمره ی این علم می شود یا نه؟ به راستی از اعمال بعضی محدثین مفتی شگفت زده شدم! آنگاه که صدایشان را شنیدم بسیار تعجب کردم، که تصوف را معادل خرافه و شرک معرفی کرده بود، مطمئنم که در بارگاه الهی باید پاسخگوی چنین سخنانی بود، البته قصد ورود به این موضوع را نداشتم تنها منظورم ذکر یک مثال سربسته بود. از اینکه اهل علم باید بیش از دیگران در قبول و یا رد شخصیت ها محتاط و خداترس باشد.<br /> خداوند همه ی آنان را که غم دین و انسانیت را دارند، موفق گرداند.<br /> <br /> والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته